علتهای روانشناختی جذب افراد به یکدیگر | اپیزود 73
همه ما در زندگی با افرادی روبهرو شدهایم که تنها با یک برخورد اولیه، احساس جذب شدیدی نسبت به آنها پیدا کردهایم. آیا تا به حال فکر کردهاید چرا برخی افراد برای ما جذابتر از دیگران به نظر میآیند؟
آیا شباهتهای مشترک در علایق و عقاید نقش مهمی در ایجاد این حس دارند؟
پژوهشهای روانشناسی جدید نشان میدهند که این پدیده، به نام “اثر شباهت-جذب”، میتواند ناشی از مکانیزمهای پیچیده شناختی باشد که در ذهن ما به جریان میافتند.
در این مقاله به بررسی علمی این موضوع پرداخته و نقش “شباهتها” و “احساسات عمیق” در جذب انسانها به یکدیگر را واکاوی خواهیم کرد.
اپیزود 73 پادکست روانشناسی روانفیکس
اثر شباهت-جذب: چرا شباهتها ما را به یکدیگر نزدیک میکنند؟
تحقیقات جدید نشان میدهد که انسانها تمایل دارند به سمت افرادی که شباهتهای مشترکی با آنها دارند جذب شوند.
این شباهتها میتوانند شامل عقاید، سلایق و حتی تجارب مشترک باشند.
پژوهشی از دانشگاه بوستون به سرپرستی “چارلز چو” نشان میدهد که شباهتهای ظاهری در علایق میتوانند احساس نزدیکی و جذابیت بیشتری را به وجود آورند.
بر اساس این پژوهش، وقتی فردی را میبینیم که عقاید یا سلایقی مشابه ما دارد، مغز ما به طور خودکار این تصور را ایجاد میکند که آن فرد به ما نزدیکتر است و ما را بهتر درک میکند.
در یکی از مطالعات چو، به شرکتکنندگان داستانی درباره فردی به نام “جیمی” گفته شد که دیدگاههای مشابه یا متضادی با آنها داشت.
نتایج نشان داد که افراد با شباهتهای مشترک نسبت به جیمی احساس نزدیکی بیشتری داشتند، حتی اگر این شباهت تنها در یک موضوع بود.
این پدیده به نام “اثر شباهت-جذب” شناخته میشود و بر اساس این فرض است که افراد به دنبال کسانی هستند که شبیه به خودشان باشند.
درمانجوی من که در یک جلسه مشاوره احساس میکرد تنها در میان دوستانش علاقهمند به هنرهای تجسمی است، وقتی با فردی آشنا شد که علایق مشابهی داشت، بلافاصله احساس نزدیکی و صمیمیت پیدا کرد.
این تجربه به خوبی اثر شباهت-جذب را در روابط شخصی و حرفهای تأیید میکند.
نقش تفکر خود-ذاتگرا در جذب و ارتباط
تفکر خود-ذاتگرا یا همان “self-essentialist reasoning” نقشی کلیدی در شکلگیری احساسات جذب و ارتباط ایفا میکند.
این نوع تفکر باعث میشود افراد به این باور برسند که خود و دیگران دارای ماهیتی عمیق و تغییرناپذیر هستند که علایق و عقاید آنها را شکل میدهد.
بر اساس پژوهشهای چو، افرادی که به این نوع تفکر اعتقاد دارند، وقتی با فردی مواجه میشوند که علایقی مشابه آنها دارد، این تصور را دارند که آن فرد نیز دارای همان ماهیت عمیق و مشابه است.
در این حالت، افراد تنها بر اساس یک ویژگی مشترک، فرض میکنند که دیگر جنبههای شخصیت فرد نیز مشابه خودشان است.
این تفکر، اگرچه به سرعت باعث ایجاد حس نزدیکی میشود، اما ممکن است دیدگاه نادرستی از دیگران به ما بدهد و باعث شود به اشتباه فردی را که تنها یک شباهت کوچک با ما دارد، مشابه با خودمان در نظر بگیریم.
در یکی از جلسات درمانی، یکی از مراجعانم که اعتقادات عمیق خود-ذاتگرا داشت، به سرعت با فردی که فقط در یک موضوع با او همعقیده بود، ارتباط نزدیکی برقرار کرد.
اما با گذر زمان متوجه شد که در دیگر جنبههای شخصیتی کاملاً متفاوت هستند. این مثال نشان میدهد که چگونه تفکر خود-ذاتگرا میتواند باعث شکلگیری ارتباطات نادرست شود.
چگونه شباهتهای سطحی روابط ما را محدود میکنند؟
همانطور که شباهتها میتوانند به ما کمک کنند تا به سرعت با دیگران ارتباط برقرار کنیم، ممکن است ما را از ایجاد ارتباطات عمیق با افرادی که شباهتهای ظاهری کمتری دارند، باز دارند.
وقتی تنها به دنبال افرادی هستیم که علایق یا عقاید مشابهی دارند، به طور ناخودآگاه دیگران را که ممکن است در جنبههای دیگری با ما سازگار باشند، کنار میگذاریم.
این نوع تفکر میتواند باعث کاهش تنوع روابط اجتماعی ما و محدود شدن دایره دوستان و همکارانمان شود.
پژوهشهای روانشناسی نشان میدهد که تنوع در روابط اجتماعی میتواند به رشد و توسعه شخصیتی کمک کند. وقتی تنها به دنبال شباهتها هستیم، از فرصت یادگیری از افراد مختلف و تجربههای جدید محروم میشویم.
در واقع، روابطی که بر اساس تفاوتها شکل میگیرند، ممکن است به ما کمک کنند تا به دیدگاههای جدید دست پیدا کنیم و از مرزهای ذهنی خود فراتر رویم.
در یکی از موارد مشاورهای، درمانجویم تنها به دنبال افرادی بود که دیدگاههای مشابه با خودش داشتند و از ارتباط با دیگران که دیدگاههای متفاوتی داشتند، خودداری میکرد.
این موضوع باعث شده بود که او فرصتهای مهمی برای رشد فردی و اجتماعی را از دست بدهد. با کمک تمرینات شناختی، توانست روابط خود را گسترش دهد و از تجربههای متنوعتر لذت ببرد.
چگونه قضاوتهای سریع میتوانند روابط را تخریب کنند؟
وقتی تنها بر اساس یک ویژگی یا علاقه مشترک، فرض میکنیم که فردی شبیه به ماست، ممکن است قضاوتهای نادرستی درباره شخصیت کلی آن فرد داشته باشیم.
این قضاوتهای سریع میتوانند باعث شوند به سرعت به فردی اعتماد کنیم یا از فردی دوری کنیم، بدون اینکه واقعاً شناخت کاملی از او داشته باشیم.
پژوهشهای چو نشان میدهد که این قضاوتهای سریع میتوانند روابط ما را محدود کنند و ما را از ایجاد ارتباطات عمیقتر باز دارند.
این قضاوتهای سریع اغلب بر اساس احساسات و تجربههای شخصی ما شکل میگیرند و ممکن است باعث شوند فردی را که تنها در یک جنبه با ما متفاوت است، نادرست قضاوت کنیم.
برای جلوگیری از این نوع قضاوتهای اشتباه، مهم است که قبل از ایجاد قضاوت نهایی، فرصت بیشتری به خود بدهیم تا فرد را بهتر بشناسیم.
یکی از مراجعانم به دلیل قضاوت سریع درباره یکی از همکارانش که دیدگاههای سیاسی متفاوتی داشت، از ایجاد ارتباط با او خودداری کرد. اما بعد از مدتی متوجه شد که در بسیاری از جنبههای دیگر میتوانستند دوستان خوبی باشند.
این تجربه نشان داد که چقدر قضاوتهای اولیه میتواند روابط ما را تخریب کند.
تأثیر شبکههای اجتماعی بر جذب و ارتباطات انسانی
شبکههای اجتماعی به عنوان یک ابزار ارتباطی قدرتمند، نقش مهمی در جذب و ارتباطات انسانی ایفا میکنند. از طریق این پلتفرمها، ما به راحتی میتوانیم با افرادی که علایق و عقاید مشابه دارند، ارتباط برقرار کنیم.
با این حال، این نوع ارتباطات مجازی میتواند روابط سطحی و ناپایداری ایجاد کند که به سرعت قطع میشوند.
پژوهشهای جدید نشان میدهد که استفاده بیش از حد از شبکههای اجتماعی میتواند منجر به کاهش ارتباطات واقعی و عمیق در زندگی روزمره شود.
آیا شباهتهای سطحی واقعاً افراد را به هم نزدیکتر میکند؟
بسیاری از ما تمایل داریم به افرادی جذب شویم که در نگاه اول با ما شباهتهای مشترکی دارند؛ شاید این شباهتها در علاقه به یک سبک موسیقی خاص یا دیدگاههای مشابه درباره مسائل اجتماعی باشد.
اما آیا این شباهتهای سطحی به تنهایی میتوانند روابط عمیقی را شکل دهند؟ طبق پژوهشهای جدید، شباهتهای اولیه تنها نقطه شروع هستند و عوامل عمیقتری نیز در ایجاد پیوندهای پایدار نقش دارند.
یک درمانجوی من به عنوان مثال در ابتدا جذب فردی شده بود که مانند او به کتابخوانی علاقه داشت و این موضوع باعث شد ارتباطشان به سرعت شکل بگیرد.
با این حال، پس از مدتی مشکلاتی به دلیل تفاوتهای ارزشی و عاطفی عمیقتر میان آنها بروز کرد.
این تجربه نشان میدهد که شباهتهای سطحی مانند علایق مشترک تنها در مراحل اولیه آشنایی کارآمد هستند و برای پایداری رابطه، درک و پذیرش تفاوتهای عمیقتر ضروری است.
همچنین، تحقیقات روانشناختی مانند مطالعات انجام شده توسط “چو” نشان میدهد که گرایش به شبیه دانستن خود با دیگران میتواند باعث شود برخی از شباهتها بیش از حد بزرگنمایی شوند و در نتیجه، اختلافات بالقوه نادیده گرفته شوند.
بنابراین، شباهتهای سطحی تنها بخشی از ماجرا هستند و نباید به تنهایی برای ارزیابی عمق ارتباطات استفاده شوند.
در نهایت، جذابیت میان افراد تحت تأثیر عوامل پیچیدهای است که تنها به شباهتهای سطحی محدود نمیشود.
نظریه “شباهت-جذب” نشان میدهد که گرچه شباهتهای اولیه میتوانند افراد را به هم نزدیک کنند، اما تفاوتهای عمیقتر در ارزشها، شخصیت و نیازهای روانی نیز نقش تعیینکنندهای در پایداری روابط دارند.
مطالعات جدید، مانند پژوهشهای انجام شده توسط “چو”، به ما یادآوری میکنند که در روابط انسانی باید به دنبال درک عمیقتر از دیگری باشیم و از قضاوتهای سطحی و زودگذر خودداری کنیم.
به عنوان متخصصان روانشناسی، وظیفه ماست که به افراد کمک کنیم تا با درک عمیقتر از خود و دیگران، روابط سالمتر و معنادارتری ایجاد کنند.
در راستای همین هدف، سایت روانفیکس با ارائه جدیدترین یافتههای علمی و روانشناختی، تلاش میکند تا افراد را در مسیر بهبود ارتباطات خود یاری کند. این سایت، با تکیه بر پژوهشهای معتبر و بهروز، به خوانندگان کمک میکند تا با درک عمیقتر از روان خود و دیگران، به روابط پایدارتری دست یابند.
سوالات متداول
آیا شباهتهای سطحی میتوانند روابط پایداری ایجاد کنند؟
شباهتهای سطحی مانند علایق مشترک میتوانند در مراحل اولیه آشنایی نقش مؤثری داشته باشند. اما برای ایجاد روابط پایدار، تفاوتهای عمیقتر در ارزشها و نیازهای روانی نیز باید مورد توجه قرار گیرند.
چه عواملی غیر از شباهت در جذب افراد مؤثرند؟
عواملی مانند ارزشهای مشترک، شخصیت و نیازهای عاطفی و روانی عمیقتر، نقشی حیاتی در جذب افراد و ایجاد پیوندهای معنادارتر و پایداری روابط دارند.
آیا قضاوت سریع بر اساس شباهتها میتواند خطرناک باشد؟
بله، بر اساس پژوهشها، بزرگنمایی شباهتها و نادیده گرفتن تفاوتهای عمیقتر ممکن است باعث بروز مشکلات و سوءتفاهمها در روابط شود. قضاوت سریع میتواند رابطه را به مخاطره بیندازد.
چگونه میتوانیم درک عمیقتری از دیگران پیدا کنیم؟
برای دستیابی به درک عمیقتر از دیگران، لازم است از قضاوتهای سریع پرهیز کرده و به تفاوتها و نیازهای عمیقتر در شخصیت و روان افراد توجه کنیم. به این ترتیب، میتوانیم روابطی معنادارتر و پایدارتر ایجاد کنیم.