زایندگی | سخنی با رواندمانگران
غالبا تصور میشود مطالعه زیاد و تحقیق و جستجو در منابع متعدد باعث میشود ذهنی پویاتر و خلاق تری داشته باشیم. اما این حقیقت پنهان از نظر دور میماند که مطالعه باید زمانی صورت گیرد که ذهن ما آبستن تفکری باشد و قبل از مطالعه وقت مناسبی را صرف اندیشیدن به آن موضوع کرده باشیم. مطالعه قبل از اندیشیدن ، میتواند بیش از سود زیان به همراه آورد و باعث شود که تمام ذهن ما از آراء دیگران پر شود و فرصت زایش تفکر خودمان برای همیشه از بین برود.
به قول شوپنهاور «هنر مطالعه نکردن بسیار مهمتر از هنر مطالعه کردن است.»
ما باید بتوانیم کتابهایی را بخوانیم که جنین ذهنی ما را به خوبی تغذیه کنند و و کمک کنند تا ایدههای ذهنی ما پرورش یابند و این مستلزم آن است که به ازاء هر ساعت مطالعه، چندین ساعت اندیشه و خلوت کنیم تا مبادا ذهنمان، تالار گفتمان افکار دیگران شود و نتواند هیچ فکری از برای خود داشته باشد و اندیشهای نو و از آنِ خود بیافریند. مطمئنم که این کاری نیست که آسان باشد: دنیا را بیشتر افرادی در سکوت و به دور از جنجال جوامع آکادمیک به پیش میرانند. تنها جانهای بزرگ اند که تابِ تنهایی و اندیشیدن با خود را دارند و بر شهوت دنباله روی و اطاعت غلبه میکنند.
برای آفرینش و زایندگی، باید ابتدا ذهنی مستعد و پویا داشت و سپس برای دغدغههای آن به دنبال پاسخ و چاره گشت. آنکه ذهنی مستعد و دغدغه لازم برای اندیشیدن را ندارد از مطالعه کتابهای متعدد سودی نخواهد برد.
اما آنکه به دنبال دغدغههای ذهنی اش با فلاسفه و جانهای بزرگ و نوشتههایشان همصحبت میشود، خوب میداند که چه چیز را باید از میان انبوه گفتهها بشنود و نیک میدانند چگونه قهرمان درون خود را، با تغذیه خوب قوی نگه دارند. برای تو باید مهم باشد که چه اندیشهای ذهنت را تغذیه میکند؛ زیرا خوراک خوب، از مهمترین لازمههای پرورش قهرمان ِخوب است.