طلاق عاطفی چیست و چرا به وجود می‌آید؟
طلاق عاطفی چیست و چرا به وجود می‌آید؟
طلاق عاطفی یکی از مشکلات رایج در کشورهای مختلف است. در کشور ما هم یکی از دلایل مراجعه زوجها برای مشاوره، همین موضوع است. در این مقاله درباره این مساله صحبت می‌کنیم.
طلاق عاطفی چیست؟
برای اینکه یک رابطه کامل و سالم بین زن و شوهر شکل بگیرد، باید معیارهایی وجود داشته باشد. شاید معیارهای سه‌گانه عشق را شنیده باشید: جذابیت، تعهد و صمیمیت.
چنانچه هر کدام از این معیارها در یک رابطه زناشویی دچار مشکل شود، آن رابطه آسیب می‌بیند. علت اختلافهای زوجین، وجود مشکل در یک یا هر سه معیار ذکر شده است.
طلاق عاطفی وقتی اتفاق می‌افتد که زوجین در یک خانه و در کنار هم زندگی می‌کنند؛ اما هرکدام در مسیر جداگانه‌ای حرکت می‌کنند.
در این رابطه، صمیمیت از بین رفته است. علائق شخصی هر یک از زوجین برای دیگری مهم نیست و اهداف مشترکی ندارند. معمولا از خانه به عنوان خوابگاه استفاده می‌کنند و سعی می‌کنند تا جایی‌که می‌توانند وقتشان را در بیرون از خانه بگذرانند.
طلاق عاطفی چه مراحلی را طی می‌کند؟
بعد از شروع زندگی مشترک، به‌تدریج اختلاف نظرها شروع می‌شود. نحوه مدیریت اختلافات بسیار مهم است. اگر زوجین مهارتهای لازم برای زندگی مشترک را داشته باشند و با آگاهی و بلوغ کامل وارد این زندگی شده باشند، مشکلات و اختلافها را مدیریت می‌کنند.
اما اگر همسران فاقد این مهارتها باشند یا تمایلی به حل اصولی مسائل نداشته باشند، به مرور مشکلات جدی‌تر می‌شود.
این اتفاق به‌قدری آرام رخ می‌دهد که گاهی زوجین متوجه نمی‌شوند دقیقا از چه زمانی صمیمیت بین آنها از بین رفته است و از هم فاصله گرفته‌اند.
وقتی مشکلات گسترش پیدا می‌کنند، زوجین به انتخاب خوب شک می‌کنند. آنها احساسات متضادی نسبت به این زندگی دارند؛ ازطرفی از این رابطه لذت نمی‌برند و از طرف دیگر تلاش می‌کنند رابطه را حفظ کنند.
معمولا هریک از طرفین فکر می‌کند خودش برای حفظ رابطه کارهای زیادی انجام داده است و طرف مقابل تلاش کمتری کرده است.
پس از مدتی زوجین احساس می‌کنند تلاششان بی‌فایده است و نمی‌توانند به آینده زندگی مشترک خوش‌بین باشند.
در این مرحله، تلاشها و تقلاها برای بهبود رابطه متوقف می‌شود؛ چون زوجین خسته شده‌اند و ازدست رفتن رابطه را می‌پذیرند.
چرا طلاق عاطفی اتفاق می‌افتد؟
دوام زندگی مشترک به عوامل زیادی بستگی دارد که اگر زوجین به آنها توجه نکنند باعث سردی رابطه و ازبین رفتن صمیمیت می‌شود.
تعهد به رابطه تحت هر شرایطی مهم است. حتی فکر کردن به روابط دیگر باعث می‌شود زوجین تمام وقت و انرژی خود را صرف نگهداری و بهبود رابطه اصلی نکنند و طرف مقابل هم متوجه این مساله می‌شود.
احترام به همسر و قدرشناسی بابت زحمات و خوبیهای او از شروط اساسی حفظ رابطه است که اگر رعایت نشود، فاصله بین زوجین را زیاد می‌کند.
زوجین باید برای رابطه وقت و انرژی صرف کنند تا با گذشت زمان، احساس یکنواختی و کسالت نکنند.
گاهی تولد فرزندان و مشغله زندگی موجب می‌شود همسران روابط دونفره خودشان را فراموش کنند. تامین نیازهای روانی طرف مقابل، اظهار محبت به او و چشم‌پوشی از خطاهای کوچک، رابطه را صمیمانه‌تر می‌کند.
مشکلات کوچک و ساده اگر در طول زندگی حل نشوند و بدون پاسخ باقی بمانند، ممکن است منجر به طلاق عاطفی شوند.
چرا بعضی از زوجین با وجود طلاق عاطفی باز هم در کنار هم زندگی می‌کنند؟
عوامل زیادی باعث می‌شوند علیرغم از دست رفتن صمیمت و علاقه، زن و شوهر همچنان در کنار هم زندگی کنند.
آینده فرزندان
یکی از مهمترین دلایل، حضور فرزندان است. پدر و مادر نگران آینده فرزندانشان هستند و نمی‌خواهند آنها اصطلاحا بچه‌های طلاق باشند؛ از طرفی مساله حضانت آنها باعث می‌شود یکی از والدین از فرزندان دور بماند. همین موضوع باعث می‌شود زوجین به زندگی زیر یک سقف ادامه دهند؛ درحالیکه سردی رابطه والدین باعث ناراحتی فرزندان می‌شود. بچه‌ها حتی اگر کوچک باشند، این موضوع را حس می‌کنند.
مسائل مالی
جدایی پیامدهای مالی هم دارد که ترس از آن گاهی باعث می‌شود زوجین همچنان زیر یک سقف بمانند. ممکن است زن توانایی تامین هزینه‌های زندگی خودش را درصورت جدایی نداشته باشد؛ پرداخت مهریه هم مساله نگران‌کننده‌ای برای مرد است.
وضعیت فرهنگی جامعه
هرچه جامعه نگاه سنتی‌تری به مساله طلاق داشته باشد، جدایی برای زوجین سخت‌تر است. بسیاری از خانمها نگران نگاه اطرافیان به خودشان و برچسبهایی هستند که گاهی پس از جدایی به افراد زده می‌شود.
باورهای شخصی زوجین
ممکن است زوجین جدایی را یک شکست بدانند و نخواهند با این مساله مواجه شوند. اگر سالهای زیادی از زندگی مشترک همسران گذشته باشد، به سبک زندگی جدید، عادت کرده‌اند و شروع یک زندگی تازه می‌تواند همراه با چالشهای ترک عادت باشد.
اگر همسران در سنین میانسالی باشند، ممکن است شروع یک زندگی جدید برایشان دشوار باشد و ترجیح دهند به همین زندگی یکنواخت و بدون لذت ادامه دهند.
آیا راهکاری برای بهبود زندگی پس از طلاق عاطفی وجود دارد؟
اگر زوجین نگاه منطقی و بالغانه‌ای به زندگی مشترک و رابطه داشته باشند، می‌توانند به بهبود آن امیدوار باشند. واقعیت این است که آنها به دلایلی مثل علاقه و تفاهم با هم ازدواج کرده‌اند و حتما دیدگاههای مشترک زیادی داشته‌اند.
اصطلاح طلاق عاطفی نشان‌دهنده یک بن‌بست است که در آن زوجین یا باید به‌طور کامل از هم جدا شوند یا به اصطلاح تا آخر عمر بسوزند و بسازند. درحالیکه اگر همسران به مشکل پیش آمده به عنوان یک رابطه آسیب‌دیده نگاه کنند، می‌توانند راه‌حلهایی را برای ترمیم رابطه پیدا کنند.
برای اینکه زوجین و فرزندان در این رابطه آسیب بیشتری نبینند، بهتر است همسران مشکلات موجود را با کمک یک مشاور و زوج‌درمانگر ریشه‌یابی کنند.
مقالات بیشتر:
چرا به مشاوره روانشناسی نیاز داریم؟
طلاق والدین بر کودکان , نوجوانان و جوانان چه تاثیری دارد ؟ + ویدیو
آیا این مطلب برایتان مفید بود؟
