رویدادهای روانشناسی در 30 آوریل

نگاهی به رویدادهای تاریخ روانشناسی 30 آوریل

فهرست مطالب

سلام به شما دوست عزیز! امروز می‌خوایم با هم یه سفر کوتاه اما پربار به گذشته داشته باشیم. سفری به دل تاریخ روانشناسی، اونم دقیقاً در یک روز خاص: 30 آوریل. شاید فکر کنید خب، 30 آوریل چه فرقی با بقیه روزها داره؟

راستش رو بخواید، هر روزی در تاریخ علم، پر از اتفاقات کوچک و بزرگیه که مسیر رو برای ما هموار کرده. اما بعضی روزها، انگار یه کم شلوغ‌ترن، یه کم پررنگ‌تر.

30 آوریل یکی از اون روزهاست، مخصوصاً وقتی صحبت از رویدادهای تاریخ روانشناسی 30 آوریل می‌شه. امروز می‌خوایم ببینیم توی این روز خاص، چه اتفاقاتی افتاده که دنیای درک ما از ذهن و رفتار انسان رو تغییر داده یا حداقل تحت تاثیر قرار داده.

این تاریخ، شاهد تولدها، انتشار مقالات مهم، تاسیس نهادها و حتی تصمیمات قانونی بوده که همگی به نوعی با روانشناسی گره خوردن. پس اگه شما هم مثل من کنجکاوید بدونید توی این روز دقیقاً چه خبر بوده، با من همراه باشید تا با هم این نقاط عطف رو مرور کنیم و ببینیم چطور هر کدوم از این رویدادهای تاریخ روانشناسی 30 آوریل، آجری روی آجر دیگه گذاشتن تا بنای عظیم روانشناسی امروز ساخته بشه.

گوس و منحنی نرمال: وقتی ریاضیات به کمک ذهن اومد

بذارید از یکی از قدیمی‌ترین اتفاقات شروع کنیم که البته مستقیماً روانشناختی نیست، اما تاثیرش روی روانشناسی انکارناپذیره.

در 30 آوریل 1777، یوهان کارل فریدریش گوس، ریاضیدان بزرگ آلمانی به دنیا اومد. شاید بپرسید خب، یه ریاضیدان چه ربطی به روانشناسی داره؟ ربطش توی یکی از مهم‌ترین کارهاییه که انجام داد: فرمول‌بندی نظریه منحنی نرمال.

اگه تا حالا با آمار سروکار داشتید، حتماً اسم “منحنی زنگوله‌ای” یا “منحنی گوسی” رو شنیدید. این همون منحنی نرماله. گوس نشون داد که خیلی از پدیده‌های طبیعی، وقتی اندازه‌گیری می‌شن، توزیعی شبیه به این منحنی دارن. مثلاً قد افراد، نمرات آزمون‌ها، یا حتی خطاهای اندازه‌گیری.

در روانشناسی، این منحنی فوق‌العاده مهمه. چرا؟ چون خیلی از ویژگی‌های روانشناختی مثل هوش، اضطراب، یا حتی ویژگی‌های شخصیتی، توی جمعیت به صورت نرمال توزیع می‌شن.

یعنی چی؟ یعنی بیشتر مردم توی حد وسط قرار می‌گیرن و تعداد کمی توی دو سر طیف (مثلاً خیلی باهوش یا خیلی کم‌هوش).

درک این توزیع به روانشناسان کمک می‌کنه تا داده‌ها رو تحلیل کنن، آزمون‌های روانشناختی رو استانداردسازی کنن و تفاوت‌های فردی رو بهتر بفهمن. روش حداقل مربعات گوس هم که برای برازش منحنی به داده‌ها استفاده می‌شه، ابزار آماری قدرتمندیه که توی تحقیقات روانشناسی خیلی کاربرد داره.

پس می‌بینید، حتی تولد یک ریاضیدان در 30 آوریل هم می‌تونه یکی از رویدادهای تاریخ روانشناسی 30 آوریل محسوب بشه، چون کارهای اون ابزارهای لازم برای پیشرفت این علم رو فراهم کرده.

اُیگن بلولر: پدر مفهوم اسکیزوفرنی و پلی بین فروید و روانپزشکی

حالا بریم سراغ 30 آوریل 1857، روزی که (پاول) اُیگن بلولر به دنیا اومد. بلولر یه روانپزشک سوئیسی بود که نقش خیلی مهمی توی تاریخ روانشناسی و روانپزشکی ایفا کرد.

یکی از کارهای بزرگش این بود که ایده‌های زیگموند فروید رو وارد دنیای روانپزشکی کرد.

در اون زمان، خیلی از روانپزشکان سنتی نسبت به ایده‌های فروید و روانکاوی گارد داشتن، اما بلولر پتانسیل این ایده‌ها رو در درک و درمان بیماری‌های روانی دید.

اما شاید مهم‌ترین سهم بلولر، ابداع کلمه “اسکیزوفرنی” در سال 1908 باشه.

قبل از اون، این بیماری با نام‌های دیگه‌ای مثل “زوال عقل زودرس” شناخته می‌شد. بلولر با دقت بیشتری علائم رو بررسی کرد و متوجه شد که هسته اصلی بیماری، اون چیزی نیست که اسم قبلی نشون می‌داد (یعنی زوال عقل).

اون دید که مشکل اصلی، گسستگی یا “شکاف” در عملکردهای ذهنی مثل تفکر، احساس و اراده است. به همین دلیل از کلمه یونانی “schizein” به معنی شکافتن و “phren” به معنی ذهن استفاده کرد و اسم بیماری رو گذاشت اسکیزوفرنی.

نکته مهم اینه که بلولر منظور از “شکاف” رو شکاف در شخصیت نمی‌دونست (که متاسفانه گاهی با اختلال چندپارگی هویت اشتباه گرفته می‌شه)، بلکه منظور گسستگی در فرآیندهای درونی ذهن بود.

خیلی از روانکاوان و روانپزشکان برجسته مثل کارل یونگ، کارل آبراهام، آ. آ. بریل و ارنست جونز، زیر نظر بلولر آموزش دیدن. این نشون می‌ده که بلولر چقدر شخصیت تاثیرگذاری در آموزش نسل بعدی متخصصان سلامت روان بوده.

پس تولد بلولر در 30 آوریل قطعاً یکی از مهم‌ترین رویدادهای تاریخ روانشناسی 30 آوریل و روانپزشکی محسوب می‌شه.

هاروی کار: پیشگام کارکردگرایی آمریکایی

حالا بریم سراغ 30 آوریل 1873، روزی که هاروی اِی. کار به دنیا اومد. کار یکی از چهره‌های اصلی مکتب کارکردگرایی در روانشناسی آمریکا در دهه 1920 بود. کارکردگرایی چی می‌گفت؟

برخلاف ساختارگرایی که دنبال تجزیه ذهن به عناصر پایه‌ای بود، کارکردگرایان می‌گفتن باید ببینیم ذهن چه کاری انجام می‌ده، چه عملکردی داره. روانشناسی از نظر کار باید مطالعه عملکردهایی باشه که پیشایندهای روانشناختی رو به پیامدهای اونها وصل می‌کنه.

به زبان ساده‌تر، کارکردگرایان می‌خواستن بفهمن ذهن چطور به ما کمک می‌کنه تا با محیط سازگار بشیم و کارهامون رو انجام بدیم. هاروی کار توی کارهای آزمایشیش روی روانشناسی تطبیقی (مقایسه رفتار حیوانات و انسان)، یادگیری، و ادراک فضای دیداری تمرکز داشت.

اون در سال 1926 رئیس انجمن روانشناسی آمریکا (APA) شد که نشون‌دهنده جایگاه مهمش در جامعه روانشناسی اون زمانه.

تاثیر کار و مکتب کارکردگرایی روی روانشناسی آمریکا خیلی زیاده. اونها راه رو برای رویکردهای کاربردی‌تر و مطالعه رفتار در محیط طبیعی باز کردن. پس تولد هاروی کار هم یکی دیگه از رویدادهای مهم تاریخ روانشناسی 30 آوریل محسوب می‌شه که به شکل‌گیری مسیر این علم کمک کرده.

شروع آموزش رسمی برای همراهان بیماران روانی

حالا بریم سراغ 30 آوریل 1886. در این روز، مراسم فارغ‌التحصیلی اولین دوره آموزشی رسمی برای همراهان یا پرستاران موسسات نگهداری از بیماران روانی در آمریکا برگزار شد. این دوره در بیمارستان ایالتی بوفالو در نیویورک برگزار شده بود.

شاید این اتفاق در نگاه اول خیلی بزرگ به نظر نیاد، اما فوق‌العاده مهمه.

چرا؟ چون نشون‌دهنده یه تغییر نگرش در مورد مراقبت از افراد دارای مشکلات سلامت روانه. قبل از این، مراقبت‌ها اغلب غیررسمی و بدون آموزش تخصصی بود. شروع آموزش رسمی برای همراهان یعنی پذیرش این موضوع که مراقبت از این افراد نیاز به دانش و مهارت داره و نباید سرسری گرفته بشه.

این قدم کوچکی بود در مسیر حرفه‌ای‌تر شدن حوزه سلامت روان و بهبود کیفیت زندگی افرادی که در موسسات نگهداری می‌شدن. این یکی از اون رویدادهای تاریخ روانشناسی 30 آوریل هست که شاید کمتر به چشم بیاد، اما تاثیرش در عمل و در زندگی روزمره بیماران و مراقبانشون قابل توجه بوده.

ماد مریل جیمز: قهرمان بازنگری آزمون استنفورد-بینه

30 آوریل 1888، روز تولد ماد مریل جیمز بود. ماد مریل (بعدها ماد مریل جیمز) یه روانشناس بالینی کودک و متخصص در زمینه بزهکاری نوجوانان بود. اما شهرت اصلیش به خاطر همکاریش با لوئیس ترمن در بازنگری آزمون هوش استنفورد-بینه در سال 1937 هست.

آزمون استنفورد-بینه یکی از اولین و تاثیرگذارترین آزمون‌های هوش بود که توسط آلفرد بینه در فرانسه طراحی شد و لوئیس ترمن اون رو برای استفاده در آمریکا اقتباس کرد. بازنگری سال 1937 یه پروژه بزرگ 11 ساله بود که ماد مریل نقش محوری در اون داشت. نتیجه این کار، دو فرم موازی از آزمون بود که به افتخار اسم‌های اول خودشون، فرم L (لوئیس) و فرم M (ماد) نامگذاری شدن.

این بازنگری باعث شد آزمون استنفورد-بینه دقیق‌تر، استانداردتر و قابل استفاده‌تر بشه و برای دهه‌ها به عنوان یکی از ابزارهای اصلی سنجش هوش، به خصوص در کودکان، مورد استفاده قرار بگیره. کار ماد مریل نشون می‌ده که چطور همکاری و تلاش طولانی‌مدت می‌تونه ابزارهای مهمی رو در اختیار روانشناسان قرار بده. پس تولد ماد مریل هم یکی از رویدادهای تاریخ روانشناسی 30 آوریل هست که تاثیرش رو در ابزارهای سنجش می‌بینیم.

جان دشیل: بنیان‌گذار آزمایشگاه‌های روانشناسی

همون روز، یعنی 30 آوریل 1888، جان دشیل هم به دنیا اومد. دشیل یکی دیگه از چهره‌های مهم در توسعه روانشناسی آکادمیک در آمریکاست. اون آزمایشگاه‌های روانشناسی رو در دانشگاه کارولینای شمالی و دانشگاه ویک فارست تاسیس کرد. تاسیس آزمایشگاه‌ها برای روانشناسی تجربی حیاتی بود، چون به محققان اجازه می‌داد فرضیه‌ها رو در شرایط کنترل‌شده آزمایش کنن و داده‌های عینی جمع‌آوری کنن.

کارهای تحقیقاتی خود دشیل روی ادراک، خستگی و کارایی، و یادگیری متمرکز بود. اون هم مثل هاروی کار، در سال 1938 رئیس انجمن روانشناسی آمریکا (APA) شد و در سال 1960 مدال طلای بنیاد روانشناسی آمریکا رو دریافت کرد. این افتخارات نشون می‌ده که دشیل چقدر در پیشبرد علم روانشناسی و زیرساخت‌های تحقیقاتی اون نقش داشته. پس تولد جان دشیل هم به لیست رویدادهای تاریخ روانشناسی 30 آوریل اضافه می‌شه.

مورتون پرینس و کشف “سالی بوچامپ”: نگاهی به دنیای چندپارگی هویت

حالا بریم سراغ 30 آوریل 1898. در این روز، مورتون پرینس، روانپزشک و روانشناس آمریکایی، شخصیت دومی از بیمارش به نام “سالی بوچامپ” رو کشف کرد. این مورد یکی از معروف‌ترین و مستندترین موارد اولیه اختلال چندپارگی هویت (Dissociative Identity Disorder) بود که اون زمان بهش اختلال شخصیت چندگانه می‌گفتن.

پرینس با سالی بوچامپ که علائم عجیبی از فراموشی و تغییر حالت‌های شخصیتی نشون می‌داد کار می‌کرد. کشف شخصیت دوم، و بعدها شخصیت‌های بیشتر، به پرینس کمک کرد تا نظریه‌ای در مورد ناهشیار و چگونگی تاثیر اون بر رفتار و هویت فرد ارائه بده. کار پرینس روی سالی بوچامپ تاثیر زیادی روی درک اولیه اختلالات تجزیه‌ای و مطالعه ناهشیار داشت.

البته امروزه درک ما از این اختلال خیلی دقیق‌تر و پیچیده‌تر شده، اما کار پرینس در مستندسازی و تلاش برای فهم این پدیده، نقطه عطفی در تاریخ روانشناسی و روانپزشکی محسوب می‌شه. این یکی از اون رویدادهای تاریخ روانشناسی 30 آوریل هست که ما رو با پیچیدگی‌های ذهن انسان و چالش‌های تشخیص و درمان آشنا می‌کنه.

نمایشگاه جهانی سنت لوئیس و روانشناسی ابزار برنجی

30 آوریل 1904، نمایشگاه جهانی لوئیزیانا در سنت لوئیس، میسوری افتتاح شد. این نمایشگاه که به نمایشگاه جهانی سنت لوئیس معروفه، یه بخش جالب داشت: نمایشگاهی از ابزارهای روانشناختی که توسط هوگو مونستربرگ جمع‌آوری شده بود. مونستربرگ یکی از روانشناسان پیشگام بود که روی روانشناسی کاربردی و صنعتی کار می‌کرد.

این نمایشگاه شامل انواع دستگاه‌ها و ابزارهایی بود که برای اندازه‌گیری دقیق فرآیندهای روانی مثل زمان واکنش، آستانه‌های حسی، و حافظه استفاده می‌شدن. حضور این ابزارها در یک نمایشگاه بزرگ عمومی، به روانشناسی به عنوان یک علم تجربی اعتبار بخشید. این دوره از روانشناسی گاهی به شوخی “روانشناسی ابزار برنجی” (Brass Instrument Psychology) نامیده می‌شد، چون خیلی از ابزارها از برنج ساخته شده بودن و تمرکز زیادی روی اندازه‌گیری دقیق و آزمایشگاهی بود.

در سپتامبر 1904، در جریان همین نمایشگاه، پنج روز سخنرانی توسط روانشناسان در کنگره بین‌المللی هنرها و علوم برگزار شد که فرصتی برای ارائه آخرین دستاوردهای روانشناسی به جامعه علمی و عموم مردم فراهم کرد. این رویداد هم یکی از رویدادهای تاریخ روانشناسی 30 آوریل هست که به معرفی و تثبیت روانشناسی به عنوان یک علم کمک کرد.

جان تیبو: نظریه‌پرداز تبادل اجتماعی و حل تعارض

30 آوریل 1917، جان دبلیو. تیبو به دنیا اومد. تیبو یه روانشناس اجتماعی برجسته بود که روی موضوعات مهمی مثل حل تعارض، عدالت رویه‌ای (Procedural Justice)، و انصاف کار می‌کرد. اما شاید معروف‌ترین کارش، نظریه جامع تبادل اجتماعی در روابط بین‌فردی باشه که با همکاری اچ. اچ. کلی ارائه داد و بهش نظریه وابستگی متقابل (Interdependence Theory) هم می‌گن.

این نظریه اساساً می‌گه که روابط ما با دیگران بر اساس یه جور حساب و کتاب ذهنی از هزینه‌ها و پاداش‌ها شکل می‌گیره. ما توی روابطی می‌مونیم که پاداش‌هاش بیشتر از هزینه‌هاش باشه، و این حساب و کتاب روی رضایت و پایداری رابطه تاثیر می‌ذاره. البته این نظریه خیلی پیچیده‌تر از این حرف‌هاست و جنبه‌های مختلفی مثل مقایسه با روابط جایگزین و انتظارات فردی رو هم در نظر می‌گیره.

تیبو در سال 1965 مجله روانشناسی اجتماعی تجربی (Journal of Experimental Social Psychology) رو تاسیس کرد که یکی از مجلات مهم در این زمینه است. اون در سال 1983 جایزه مشارکت‌های علمی برجسته انجمن روانشناسی آمریکا رو دریافت کرد. کارهای تیبو تاثیر عمیقی بر درک ما از روابط بین‌فردی، مذاکره، و عدالت در تعاملات اجتماعی گذاشته. پس تولد جان تیبو هم یکی از رویدادهای مهم تاریخ روانشناسی 30 آوریل در حوزه روانشناسی اجتماعیه.

کمیته روانشناسی شورای تحقیقات ملی در زمان جنگ جهانی اول

همون روز، یعنی 30 آوریل 1917، جورج الری هیل، ستاره‌شناس و رئیس شورای تحقیقات ملی (NRC)، رابرت یرکز، رئیس وقت انجمن روانشناسی آمریکا (APA) رو به عنوان رئیس کمیته روانشناسی NRC منصوب کرد. جنگ جهانی اول در جریان بود و نیاز به بسیج تمام منابع، از جمله دانش علمی، احساس می‌شد.

این کمیته وظیفه داشت پاسخ روانشناسی به نیازهای زمان جنگ رو هماهنگ کنه. روانشناسان در جنگ جهانی اول نقش‌های مهمی ایفا کردن، به خصوص در زمینه سنجش هوش سربازان برای انتصاب به پست‌های مناسب (کاری که یرکز خودش در اون پیشگام بود)، انتخاب خلبانان، و بررسی مسائل مربوط به روحیه و تبلیغات جنگی. اولین جلسه این کمیته در 18 می 1917 و دومین جلسه در 28 ژوئن 1917 برگزار شد.

تاسیس این کمیته نشون می‌ده که چطور در مواقع بحرانی، نیازهای جامعه می‌تونه باعث رشد و کاربردی شدن یک علم بشه. روانشناسی در جنگ جهانی اول فرصت پیدا کرد تا توانایی‌های خودش رو در مقیاس بزرگ نشون بده و این تجربه به رشد اون بعد از جنگ کمک کرد. پس این انتصاب در 30 آوریل هم یکی از رویدادهای تاریخ روانشناسی 30 آوریل هست که نقطه شروعی برای نقش‌آفرینی روانشناسی در مسائل ملی بود.

کنفرانس روانشناسی و روانپزشکی: تلاشی برای نزدیکی که موفق نبود

حالا بریم سراغ 30 آوریل 1920. در این روز، یک کنفرانس سه‌روزه درباره روابط بین روانشناسی و روانپزشکی آغاز شد. این کنفرانس هم توسط شورای تحقیقات ملی (NRC) حمایت می‌شد. هدف این بود که متخصصان این دو حوزه که هر دو با ذهن و رفتار انسان سروکار دارن، بتونن روابط محترمانه‌تر و سازنده‌تری با هم برقرار کنن.

در اون زمان، روانپزشکی بیشتر پزشکی‌محور بود و روی تشخیص و درمان‌های بیولوژیکی تمرکز داشت، در حالی که روانشناسی بیشتر آکادمیک و پژوهشی بود و روی فرآیندهای ذهنی و رفتار تمرکز می‌کرد. تفاوت در رویکردها و گاهی اوقات رقابت بر سر قلمرو کاری، باعث شده بود روابط بین این دو حوزه همیشه دوستانه نباشه.

متاسفانه، گزارش‌ها نشون می‌ده که این کنفرانس پیشرفت چندانی در ایجاد روابط محترمانه متقابل بین این دو حرفه نداشت. این اتفاق نشون می‌ده که چالش‌های بین‌رشته‌ای چیز جدیدی نیستن و گاهی اوقات حتی با وجود تلاش‌های رسمی، غلبه بر تفاوت‌ها و پیش‌داوری‌ها سخته. با این حال، نفس برگزاری چنین کنفرانسی در 30 آوریل، نشون‌دهنده نیاز به همکاری و درک متقابل بود، حتی اگر در اون زمان به نتیجه مطلوب نرسید.

ریموند دوج: روانشناسی در آکادمی ملی علوم

30 آوریل 1924، ریموند دوج به عنوان نهمین روانشناس به عضویت آکادمی ملی علوم (National Academy of Sciences) انتخاب شد. آکادمی ملی علوم یکی از معتبرترین نهادهای علمی در آمریکاست و عضویت در اون نشون‌دهنده بالاترین سطح دستاوردهای علمیه.

انتخاب یک روانشناس به این نهاد، اتفاق مهمی برای کل رشته روانشناسی بود. این نشون می‌داد که روانشناسی به عنوان یک علم معتبر و جدی شناخته شده و مشارکت‌های اون در کنار سایر علوم طبیعی و اجتماعی به رسمیت شناخته می‌شه. ریموند دوج خودش روی موضوعاتی مثل حرکت چشم، تعادل، و یادگیری کار می‌کرد و تحقیقاتش از دقت و اهمیت بالایی برخوردار بود.

این رویداد در 30 آوریل، نه تنها افتخاری برای شخص ریموند دوج بود، بلکه تاییدی بر جایگاه رو به رشد روانشناسی در جامعه علمی محسوب می‌شد. این یکی دیگر از رویدادهای تاریخ روانشناسی 30 آوریل است که بر اهمیت علمی این رشته تاکید می‌کند.

مقیاس اضطراب آشکار جانت تیلور: ابزاری برای اندازه‌گیری نگرانی

حالا بریم سراغ 30 آوریل 1953. در این روز، مقاله جانت تیلور با عنوان “مقیاس شخصیتی اضطراب آشکار” (A Personality Scale of Manifest Anxiety) در مجله روانشناسی نابهنجار و اجتماعی منتشر شد. این مقاله و مقیاسی که تیلور معرفی کرد، تاثیر زیادی روی تحقیقات در زمینه اضطراب گذاشت.

قبل از این، اندازه‌گیری دقیق اضطراب به عنوان یک ویژگی شخصیتی کار دشواری بود. مقیاس تیلور ابزاری عینی‌تر برای سنجش میزان اضطراب در افراد فراهم کرد و به محققان اجازه داد تا رابطه بین اضطراب و سایر متغیرها رو بررسی کنن. این مقیاس به طور گسترده‌ای در تحقیقات استفاده شد و راه رو برای توسعه سایر پرسشنامه‌ها و مقیاس‌های روانشناختی هموار کرد.

انتشار این مقاله در 30 آوریل نشون می‌ده که چطور توسعه ابزارهای سنجش معتبر و قابل اعتماد برای پیشرفت روانشناسی ضروریه. این یکی از رویدادهای تاریخ روانشناسی 30 آوریل هست که به ما کمک کرد تا یکی از هیجانات و ویژگی‌های مهم انسان، یعنی اضطراب، رو بهتر بشناسیم و اندازه‌گیری کنیم.

اولین تایید برنامه‌های دکترای روانشناسی مشاوره توسط APA

همون روز، یعنی 30 آوریل 1953، هیئت آموزش و تربیت انجمن روانشناسی آمریکا (APA) اولین ارزیابی‌ها و تایید برنامه‌های دکترای روانشناسی مشاوره رو تصویب کرد. در این لیست اولیه، هفده برنامه برای دریافت تاییدیه APA انتخاب شدن.

این اتفاق خیلی مهمه، چون نشون‌دهنده رسمیت یافتن روانشناسی مشاوره به عنوان یک حوزه تخصصی در روانشناسی حرفه‌ای بود. روانشناسی مشاوره روی کمک به افراد برای کنار اومدن با مسائل روزمره زندگی، مشکلات تحصیلی و شغلی، و بهبود روابط تمرکز داره. تایید برنامه‌های آموزشی توسط APA به این معنی بود که استانداردهای مشخصی برای تربیت روانشناسان مشاوره تعیین شده و فارغ‌التحصیلان این برنامه‌ها از کیفیت آموزشی لازم برخوردارن.

این قدم به حرفه‌ای‌تر شدن روانشناسی مشاوره و افزایش اعتماد عمومی به این حوزه کمک کرد. پس این تصمیم APA در 30 آوریل هم یکی از رویدادهای تاریخ روانشناسی 30 آوریل هست که تاثیر مستقیمی بر نحوه آموزش و فعالیت روانشناسان مشاوره در آینده داشت.

تاسیس انجمن اعتباربخشی مراقبت از حیوانات آزمایشگاهی

30 آوریل 1965، انجمن آمریکایی اعتباربخشی مراقبت از حیوانات آزمایشگاهی (AAALAC) جلسه سازمانی خودش رو در دس پلینز، ایلینوی برگزار کرد. شاید بپرسید این چه ربطی به روانشناسی داره؟ روانشناسی، به خصوص روانشناسی تجربی و عصب‌شناسی، از حیوانات در تحقیقات استفاده می‌کنه تا فرآیندهای یادگیری، حافظه، رفتار اجتماعی و تاثیرات بیولوژیکی رو مطالعه کنه.

استفاده از حیوانات در تحقیق، مسائل اخلاقی مهمی رو مطرح می‌کنه. AAALAC و سازمان‌های عضو اون، از جمله انجمن روانشناسی آمریکا (APA)، برای ترویج مراقبت انسانی از حیوانات در آزمایشگاه‌های تحقیقاتی تلاش می‌کنن. این انجمن با اعتباربخشی آزمایشگاه‌هایی که استانداردهای لازم برای مراقبت از حیوانات رو رعایت می‌کنن، به بهبود شرایط زندگی و کاهش رنج حیوانات در تحقیقات کمک می‌کنه.

تاسیس AAALAC نشون‌دهنده افزایش توجه به اخلاق در تحقیقات علمی، از جمله تحقیقات روانشناسی بود. این یکی از رویدادهای تاریخ روانشناسی 30 آوریل هست که بر جنبه‌های اخلاقی پژوهش در این حوزه تاکید داره و نشون می‌ده که روانشناسان هم در قبال موجوداتی که در تحقیقاتشون استفاده می‌کنن، مسئولیت دارن.

کنفرانس روانشناسی رشد در طول عمر در دانشگاه وست ویرجینیا

30 آوریل 1969، اولین کنفرانس روانشناسی رشد در طول عمر (Life-Span Developmental Psychology) در دانشگاه وست ویرجینیا برگزار شد. دون سی. چارلز اولین سخنران از 19 سخنرانی بود که در این کنفرانس به ارائه تحقیق و نظریه در این زمینه پرداختند.

روانشناسی رشد به طور سنتی بیشتر روی دوران کودکی و نوجوانی تمرکز داشت. اما روانشناسی رشد در طول عمر، تاکید می‌کنه که رشد و تغییر در تمام مراحل زندگی، از تولد تا پیری، اتفاق می‌افته. این رویکرد نگاه ما رو به رشد انسان گسترش داد و باعث شد به اهمیت تجربیات و تغییرات در بزرگسالی و سالمندی هم توجه کنیم.

برگزاری این کنفرانس نقطه عطفی در تثبیت این حوزه جدید در روانشناسی رشد بود و به محققان فرصت داد تا ایده‌ها و یافته‌های خودشون رو در این زمینه به اشتراک بذارن. پس این کنفرانس در 30 آوریل هم یکی از رویدادهای تاریخ روانشناسی 30 آوریل هست که به گسترش دامنه مطالعات روانشناسی کمک کرد.

حکم دادگاه عالی آمریکا در پرونده ادینگتون علیه تگزاس: استاندارد “شفاف و قانع‌کننده”

حالا بریم سراغ یک رویداد قانونی مهم که تاثیر مستقیمی بر روانشناسی و سلامت روان داشت. در 30 آوریل 1979، دادگاه عالی آمریکا در پرونده ادینگتون علیه تگزاس (Addington v. Texas) حکمی صادر کرد که استاندارد لازم برای بستری اجباری افراد در موسسات روانی رو تعیین می‌کرد.

دادگاه حکم داد که یک فرد نمی‌تونه به صورت اجباری در یک موسسه روانی بستری بشه، مگر اینکه ایالت شواهد “شفاف و قانع‌کننده‌ای” (clear and convincing evidence) ارائه بده که نشون بده اون فرد نیاز به بستری شدن داره. این استاندارد بالاتر از استاندارد “غلبه شواهد” (preponderance of evidence) در پرونده‌های مدنی معمولیه، اما به اندازه استاندارد “فراتر از شک معقول” (beyond reasonable doubt) در پرونده‌های کیفری سخت‌گیرانه نیست.

این حکم برای حمایت از حقوق افراد دارای مشکلات سلامت روان خیلی مهمه. قبل از این، گاهی اوقات افراد با استانداردهای پایین‌تری بستری اجباری می‌شدن. این حکم در 30 آوریل، نقش روانشناسان و روانپزشکان رو در ارائه شواهد دقیق و مستند برای توجیه نیاز به بستری اجباری پررنگ‌تر کرد و به نوعی بر اهمیت ارزیابی‌های روانشناختی و روانپزشکی دقیق در این فرآیندهای قانونی تاکید کرد. این یکی از رویدادهای تاریخ روانشناسی 30 آوریل هست که نشان می‌دهد روانشناسی چگونه با سیستم حقوقی و مسائل اجتماعی گره خورده است.

ادوارد پو: دریافت‌کننده اولین جایزه لئونارد ترولند برای روانشناسی

و بالاخره، می‌رسیم به 30 آوریل 1984. در این روز، ادوارد اِن. پو اولین جایزه لئونارد ترولند آکادمی ملی علوم رو دریافت کرد. این جایزه سالانه به یک روانشناس داده می‌شه که تحقیقات برجسته‌ای در زمینه رابطه بین دنیای فیزیکی و تجربه هشیارانه انسان انجام داده باشه.

پو این جایزه رو به خاطر کارهای مهمش روی مکانیسم‌های سازگاری رنگ چشم، تبدیل گیرنده‌های نوری، و کنترل حساسیت بینایی دریافت کرد. کارهای اون به ما کمک کرده تا بهتر بفهمیم چطور چشم ما نور و رنگ رو پردازش می‌کنه و چطور مغز این اطلاعات فیزیکی رو به تجربه هشیارانه دیدن تبدیل می‌کنه.

دریافت این جایزه در 30 آوریل توسط ادوارد پو، نشون‌دهنده اهمیت تحقیقات روانشناختی در زمینه فرآیندهای حسی و ادراکی و ارتباط اونها با علوم اعصاب و فیزیک بود. این یکی دیگه از رویدادهای تاریخ روانشناسی 30 آوریل هست که بر جنبه‌های زیستی و تجربی روانشناسی تاکید می‌کنه.

درس‌هایی از 30 آوریل: چرا مرور تاریخ روانشناسی مهمه؟

خب، سفر ما به 30 آوریل در تاریخ روانشناسی به پایان رسید. دیدید که چقدر اتفاقات متنوع و مهم در این روز خاص رخ داده؟ از تولد ریاضیدانی که ابزار آماری داد، تا روانپزشکی که نام یک بیماری مهم رو ابداع کرد، روانشناسانی که مکاتب فکری جدیدی رو پیش بردن، ابزارهای سنجش رو توسعه دادن، در جنگ‌ها نقش ایفا کردن، برای حقوق بیماران جنگیدن، و پیچیدگی‌های ادراک رو بررسی کردن.

مرور رویدادهای تاریخ روانشناسی 30 آوریل یا هر روز دیگه، فقط یه مرور خشک و خالی از گذشته نیست. این کار به ما نشون می‌ده که علم روانشناسی چطور قدم به قدم پیشرفت کرده، چالش‌هاش چی بوده، و چطور ایده‌های مختلف با هم ترکیب شدن یا در مقابل هم قرار گرفتن تا درک ما از انسان عمیق‌تر بشه. این تاریخ به ما یادآوری می‌کنه که دانش امروز ما نتیجه تلاش‌های بی‌شمار افرادی در گذشته است.

پس دفعه بعد که با یه مفهوم روانشناختی روبرو شدید، یادتون باشه که پشت اون، داستانی از کشف، تحقیق، و گاهی اوقات چالش وجود داره. تاریخ روانشناسی زنده‌اس و هر روز داره با تحقیقات و ایده‌های جدید نوشته می‌شه. امیدوارم این نگاه به رویدادهای تاریخ روانشناسی 30 آوریل براتون جالب بوده باشه و انگیزه‌ای بشه تا بیشتر درباره تاریخ این علم جذاب مطالعه کنید.

برای ادامه، می‌تونید درباره زندگی و کارهای هر کدوم از این شخصیت‌ها بیشتر تحقیق کنید یا ببینید مفاهیمی مثل منحنی نرمال، کارکردگرایی، یا نظریه تبادل اجتماعی چطور در روانشناسی امروز کاربرد دارن. دنیای روانشناسی پر از داستان‌های جذابه که منتظر کشف شدن هستن!

سوالات متداول درباره رویدادهای تاریخ روانشناسی 30 آوریل

چرا 30 آوریل در تاریخ روانشناسی روز مهمی محسوب می‌شود؟

30 آوریل شاهد چندین رویداد مهم در تاریخ روانشناسی بوده است، از جمله تولد چهره‌های تاثیرگذار مانند یوهان کارل فریدریش گوس (که کارش بر آمار روانشناسی تاثیر گذاشت) و اُیگن بلولر (که مفهوم اسکیزوفرنی را ابداع کرد)، کشف‌های مهم روانشناختی، تاسیس نهادها و انجمن‌های علمی، انتشار مقالات کلیدی، و حتی تصمیمات قانونی مرتبط با سلامت روان. مجموعه این رویدادهای تاریخ روانشناسی 30 آوریل باعث شده این روز در تقویم تاریخ این علم برجسته باشد.

کار یوهان کارل فریدریش گوس چه تاثیری بر روانشناسی داشت؟

یوهان کارل فریدریش گوس، ریاضیدان، نظریه منحنی نرمال (منحنی زنگوله‌ای) را فرمول‌بندی کرد. این منحنی در روانشناسی برای توصیف توزیع بسیاری از ویژگی‌های روانشناختی مانند هوش یا ویژگی‌های شخصیتی در جمعیت استفاده می‌شود. همچنین روش حداقل مربعات او ابزاری آماری مهم برای تحلیل داده‌ها در تحقیقات روانشناختی است. بنابراین، تولد او در 30 آوریل به طور غیرمستقیم از رویدادهای مهم تاریخ روانشناسی 30 آوریل محسوب می‌شود.

اُیگن بلولر چه نقشی در تاریخ روانپزشکی و روانشناسی ایفا کرد؟

اُیگن بلولر، روانپزشک سوئیسی، ایده‌های زیگموند فروید را وارد روانپزشکی کرد و مهم‌تر از آن، در سال 1908 کلمه “اسکیزوفرنی” را برای توصیف یک بیماری روانی مهم ابداع کرد. او همچنین استاد بسیاری از روانکاوان و روانپزشکان برجسته بود. تولد او در 30 آوریل یکی از رویدادهای کلیدی تاریخ روانشناسی 30 آوریل و روانپزشکی است.

آزمون استنفورد-بینه چگونه با رویدادهای تاریخ روانشناسی 30 آوریل مرتبط است؟

ماد مریل جیمز، که در 30 آوریل 1888 به دنیا آمد، یکی از همکاران اصلی لوئیس ترمن در بازنگری مهم سال 1937 آزمون هوش استنفورد-بینه بود. این بازنگری منجر به ایجاد فرم‌های L و M آزمون شد و آن را به یکی از ابزارهای استاندارد سنجش هوش برای دهه‌ها تبدیل کرد. بنابراین، تولد او یکی از رویدادهای تاریخ روانشناسی 30 آوریل است که به پیشرفت سنجش روانشناختی کمک کرد.

حکم دادگاه عالی در پرونده ادینگتون علیه تگزاس چه اهمیتی برای سلامت روان داشت؟

در 30 آوریل 1979، دادگاه عالی آمریکا در پرونده ادینگتون علیه تگزاس حکم داد که برای بستری اجباری یک فرد در موسسه روانی، ایالت باید شواهد “شفاف و قانع‌کننده‌ای” ارائه دهد. این حکم استاندارد قانونی لازم برای بستری اجباری را بالا برد و از حقوق افراد دارای مشکلات سلامت روان در برابر بستری‌های غیرضروری حمایت کرد. این یکی از رویدادهای تاریخ روانشناسی 30 آوریل است که تاثیر قانون بر عمل روانشناختی را نشان می‌دهد.

آیا این مطلب برایتان مفید بود؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *