والد کامل یا والد کافی؟ مساله این است
والد کامل یا والد کافی؟ مساله این است
والد کامل یا والد کافی؟ کدامیک بهتر است؟ اگر این سوال را از والدین بپرسیم، اکثر آنها والد کامل را انتخاب میکنند. ما والدین باید کامل باشیم تا فرزندانمان را خوب و کامل تربیت کنیم؛ مگر همین طور نیست؟
برای اینکه به جواب این سوال برسیم، ببینیم والد کامل یا والد کافی هرکدام چه ویژگیهایی دارند و چطور فرزندپروری میکنند.
والد کامل یا والد کافی؟ ویژگیهای هرکدام چیست؟
والد کامل:
یک والد کامل تلاش میکند تمام جنبههای زندگی فرزندش را کنترل کند. او میخواهد بهترین فرزند جهان را پرورش دهد؛ پس باید هر لحظه مراقب او باشد و تمام نکات لازم را به او گوشزد کند. قوانین سختگیرانهای دارد و برای اجرای کامل آنها گاهی تنبیه میکند و گاهی رشوه میدهد.
والد کامل همانطور که در نوزادی تمام نیازهای فرزندش را تامین میکرده است، در بزرگسالی هم یک حمایتگر همهجانبه است.
او اجازه نمیدهد فرزندش تلاش کند و یاد بگیرد؛ چون ممکن است آسیب ببیند یا راه را اشتباه برود. وقتی والد از مسیر درست زندگی خبر دارد، چرا باید اجازه دهد فرزندش مسیرهای دیگر را امتحان کند؟
والد کامل مدام انتقاد میکند؛ چون کمالطلب است و میخواهد فرزندش نقطهضعفی نداشته باشد. او حتی هنگام بازی کردن با فرزندش، سعی میکند به او آموزش دهد.
پدر و مادر کامل بودن چه مشکلاتی را برای فرزندان ایجاد میکند؟
فرزند والد کامل برای زندگی کردن به او وابسته است؛ پس نمیتواند حتی در بزرگسالی گلیمش را از آب بیرون بکشد.
او همیشه عجله دارد. بسیار کمالگراست و باوجود کسب دستاوردهای زیاد در زندگی، هیچوقت راضی و شاد نیست.
از شکست خوردن میترسد و با هر اشتباه کوچکی، احساس بیارزشی و بیکفایتی میکند. حتی وقتی والدین درکنارش نیستند، مدام از خودش انتقاد میکند و نقاط ضعفش را پررنگ میبیند.
او همیشه خودش را با دیگران و با ایدهآلهای والدینش مقایسه میکند و از خودش بیشتر از توانش توقع دارد؛ به همین دلیل فشار روحی و جسمی زیادی را تحمل میکند.
در بزرگسالی وقتی زندگی مستقل خودش را شروع میکند، احساس عذاب وجدان ترک کردن والدین باعث میشود نتواند استقلال کامل داشته باشد و از زندگیش لذت ببرد.
برای جلب محبت و تایید والدین سعی میکند آرزوهای خودش را کنار بگذارد و به آرزوهای ناکام مانده آنها برسد.
او جهان را جای ناامنی میداند و همیشه دچار اضطراب است. نمیتواند از حق خودش دفاع کند. شاید ازنظر جسمی بزرگ شده باشد؛ اما همچنان یک کودک است که به حمایت والدینش نیاز دارد.
والد کامل یا والد کافی؟ اضطراب کدامیک بیشتر است؟
والد کامل بودن چه مشکلاتی را برای خود والدین به وجود میآورد؟
او تمام وقت و انرژی خود را صرف کنترل و پرورش فرزندش میکند؛ درنتیجه همیشه ازنظر جسمی و روانی خسته است. فرصتی برای رسیدگی به نیازهای روانی خودش و پرداختن به آرزوهایش ندارد. پس اگر فرزندش همان دختر یا پسر کاملی که او میخواهد، نشود به شدت احساس سرخوردگی میکند.
والد کامل همیشه مضطرب است. از آنجاییکه ایدهآل وجود ندارد، همیشه بین توقعات خودش از فرزندش و رفتار فرزند، فاصله میبیند؛ پس هیچوقت راضی و خوشحال نیست.
وقتی فرزند بزرگ میشود و میخواهد بهدنبال زندگی و آرزوهای خودش برود، والد احساس میکند فداکاریهایش نادیده گرفته شده است. هویت والد کامل به هویت فرزندش گره میخورد.
او فرزندش را فقط متعلق به خودش میداند و میخواهد هرطورشده او را در کنار خود نگه دارد؛ بههمین دلیل فرزندش را به شدت به خود وابسته میکند تا نتواند از او جدا شود.
والد کافی
والد کافی به فرزندش بدون قیدوشرط عشق میورزد. او محبت و احترام به فرزند را با عملکردش مرتبط نمیداند. بهجای اینکه مدام کودکش را کنترل کند، محیط را کنترل میکند و به فرزندش اجازه میدهد تجربه کند و شاد باشد.
او به فرزندش فرصت تجربه کردن و شکست خوردن میدهد تا رشد کند؛ اما او را تنها نمیگذارد.
مادر یا پدر کافی فرزند را به خود وابسته نمیکند؛ بلکه دلبستگی عمیقی که بینشان وجود دارد باعث احساس امنیت در رابطه برای هر دونفرشان میشود.
او قوانین مهم اما محدودی وضع میکند و برای اجرای آنها بسیار مقتدر است. اقتدار او به معنای خشن بودن نیست؛ او در کمال آرامش، قوانین را یادآوری میکند و هرجا لازم باشد فرزندش را تشویق میکند.
والد کافی بهجای تمرکز روی دستاوردهای فرزند، تلاش او را میبیند و آن را تایید میکند. هنگام بازی با کودک، هر دو نفر از لحظات با هم بودن لذت میبرند و شادند. احساسات کودک برای والد کافی بسیار مهم است و آنها را درک میکند.
کیفیت رابطه والد کافی با فرزندش زیاد است؛ شاید به دلیل مشغله کاری نتواند ساعات زیادی را با او بگذراند اما همان چند ساعتی که با هم هستند، بسیار مفید است.
او نقاط قوت و توانمندیهای فرزندش را میبیند و به همان اندازه از او انتظار دارد. استعدادهای فرزند را کشف میکند و پرورش میدهد.
برای اینکه بتواند فرزندپروری خوبی داشته باشد، مطالعه میکند و یاد میگیرد.
برای بررسی ویژگیهای والد کامل یا والد کافی، به فرزندپروری والد کافی بپردازیم.
پدر یا مادر کافی بودن چه تاثیری در تربیت فرزندان دارد؟
فرزند والد کافی اعتمادبهنفس و عزت نفس بالایی دارد. او بسیار خلاق است و از یادگیری لذت میبرد.
از شکست خوردن نمیترسد. توانایی تصمیمگیری دارد و مسئولیت عملکرد خودش را میپذیرد. اشتباهاتش را جبران میکند و احساس ارزشمندی خود را با آنها مرتبط نمیداند.
فرزند والد کافی آرامش زیادی دارد و شاد است.
کافی بودن چه امتیازاتی برای خود والد دارد؟
والد کافی خوب میداند مادر یا پدر بودن تنها نقش او نیست؛ او رابطه صمیمانه و نزدیکی با همسرش دارد و برای تقویت این رابطه وقت میگذارد. همچنین برای فرزندش فقط مادر است نه پلیس و نگهبان و آشپز.
او خوب میداند اگر آرزویی دارد، باید خودش برای رسیدن به آن تلاش کند نه اینکه از فرزندش بخواهد به جای او به آن آرزو برسد.
والد کافی، صبور و آرام است؛ هویت مستقل از فرزندش دارد و به خودمراقبتی اهمیت میدهد.
او به آینده فرزندش بسیار امیدوار است و از تماشای رشد و تلاش او لذت میبرد.
والد کامل یا والد کافی: جمعبندی
پرورش فرزند به معنی پرورش یک انسان برای زندگی مستقل در این جهان و مواجهه با مشکلات آن است. والدین نمیتوانند تا آخر در کنار فرزندشان باشند و از او مراقبت کنند.
او باید برای رشد کردن و یاد گرفتن، باید تجربه کند و ممکن است در این مسیر، دچار اشتباه هم بشود.
والد کافی تمام آنچه را که برای تامین نیازهای فرزندش لازم است، انجام میدهد اما تعادل را رعایت میکند. او یک انسان ارزشمند و شاد پرورش میدهد و در این راه هم خودش لذت میبرد و هم فرزندش.
مقالات مرتبط:
مادران چگونه می توانند بر حس کمالگراییشان چیره شوند؟
طرحواره (تله زندگی) معیارهای سختگیرانه چطور باعث شکست میشود؟